چستر! چیه؟ چستر! کیه؟
چستر یه گربه است. اگر به عکس روی جلد کتاب نگاه کنید، او با ماژیکی در دست به شما لبخند می زند. دقیق تر نگاه کنید ! چستر روی اسم نویسنده خط کشیده و با خط خرچنگ قورباغه اسم خودش را نوشته!
دعوای میان ملانی وات و این گربه از همین جا آغاز میشود. ملانی می خواهد قصهای درباره یک موش بنویسد که چستر نمیگذارد. ملانی، گربه و ماژیک قرمزش را مزاحم میداند. و دنبال راهی است تا کل ماجرا را در دست بگیرد. اما چستر که اجازه نمیدهد! ملانی، او را یک گربهٔ بیتربیت و یک گلوله پشمی خودخواه خطاب میکند. که همیشه میخواهد حرف آخر را بزند. حتی بهخاطر رفتار او از خوانندگان معذرت میخواهد. گربه هم نامی را که ملانی کتاب را به او تقدیم کرده بود را در کتاب تغییر میدهد و نام خودش را میگذارد: «برای چستر که بدون او نمیتوانستم این کتاب را بنویسم.» ملانی آغاز میکند: «روزی روزگاری موشی بود…» و چستر موش را از قصه بیرون میاندازد: «موش چمدانهایش را بست و رفت…». و چستر در قصه ساکن میشود. ملانی هم سگی بزرگ به قصه میآورد. اما این چیزها چستر را نمیترساند. چون برای سگ مینویسد که گیاهخوار است! اما ملانی باران میفرستد. و همه نوشتههای چستر را میشوید. و دعوای آنها تا پایان کتاب ادامه مییابد.
کتاب «چستر!» مخاطب را به دنیای جدیدی در داستاننویسی برای کودکان دعوت میکند. حضور چستر در همه جای کتاب برای کودکان هیجانانگیز است. چستر در همه جا در کار ملانی دخالت میکند. و نمیگذارد او قصهاش را بنویسد و شخصیتها را از قصه بیرون میکند. این قدرتنمایی چستر که شخصیتی خیالی است با ملانی که واقعی است، دنیای جدیدی را به کودکان نشان میدهد و خیالپردازی را در آنها رشد میدهد.