من جوکم. تا حالا یه کار مسخره کردین؟ یه کار خیلی مسخره هااا؟ مثلا اینکه خودتان را بکشید تا یه عالمه غریبه را از خنده روده بر کنید. هان؟ مسخره است دیگه.
من جوکم. راستش داستان من راجع به همین کار خیلی مسخره است. داستانی که با یه حال گند درست و حسابی شروع میشه و در اصل یه درام مردافکن است. البته وسطش چند تایی اتفاق بامزه هم میفته. وگرنه از غصه دق میکردیم. حالا دقیقا چی شد که خودم را به همچین دردسری انداختم و از صحنه باشگاه کمدی سر درآوردم؟
چی شد که اومدم مثل یه دونه ذرت در حال انفجار، زیر نورافکن داغ وایسادم، بالا و پایین پریدم و ترکیدم؟ شرشر عرق ریختم و جلوی هزار جفت چشم که زل زل نیگام میکردن وایسادم تا با نگاهاشون عین دریل سوراخ سوراخم کنند؟ بعله سوال به جایی است.
آخه من خودمم میخوام بدونم. من، جیمی گریم، رو این صحنه زور میزدم توی چیزی برنده بشم که بهش میگن مسابقه نمکیترین بچه کمدین دنیا. آخه من چی فکر کرده بودم؟
تازه اوضاع از اینی که میگم بیریختتر هم شد!
من این بالا، روی صحنه، در حالی که تماشاچیان میخ من شدن و منتظرن یه چیز نمکی تعریف کنم، خفهخون میگیرم. بعله! مخ کلا تعطیل. خالی خالی.
بالاخره اون میون، یه چندتایی کلمه بلغور میکنم. صبر میکنم. انگار صد سال طول میکشه. تازه میبینم تماشاچیا بفهمی نفهمی میخندن. قهقهه نمیزنن، ولی ای همچین نخودی میخندن. و این یعنی من هنوز گند نزدم.
این کتاب داستان جیمی گریم، پسری است که قادر به راه رفتن نیست و روی صندلی چرخدار است. اما می خواهد استندآپ کمدین (کمدین ایستاده) بشود. جیمی زندگی خیلی عجیبی دارد.
این کتاب را جیمز پیترسون نویسنده مجموعه مدرسه … است نوشته، بیتا ابراهیمی و بهشته خادم شریف ترجمه کرده اند و انتشارات پرتقال به چاپ رسانده است.